پارک....

ساخت وبلاگ
امروز صبح خونه خاله به خاطر اینکه بهار باز دلش اون خوردنی رو که آجی آرام داده بود رو میخواست،سر سفره گفت و حسین بهش گفت نه، بذار ببینم کسی چیزی میده یا نه.... از همون اولشم که اومد  بهار به نیما دست ن پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

کاش میتونستم قوی باشم و گریه نکنم...

کاش میتونستم به جای فکر کردن به دود و سیگار برای رهایی از ناراحتیم،پی هوای تازه و ورزش برم...

کاش میتونستم به روی خودم نیارم  که ناراحتم... خدایا موند تو دلم که درست و حسابی و با یه خداحافظی و تشکر از خاله بابت زحماتش از خونشون بیاییم بیرون.... 

شاید کشیدن سیگار آدم رو راحت میکنه واقعا.... نمیدونم.... ولی به امتحانش می ارزه،اگه که این فرایند مزخرف فیصله پیدا کنه.... 

پارک.......
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

خدا یا کمکم کن همون لحظه حرفایی رو که به بهار می زنم، بلند به زبون بیارم...تا حسینم باورش بشه...

پارک.......
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

بنویسم کجا اینجا... بلاگفا خراب نمیشه توش نوشت خسته شدم از اینکه نمیتونم با هیچ کسی حرف بزنم،  هیچ کسی... و من چقدر دلم می خواد حسین مث یه بابا با بهار رفتار کنه...میدونی حسین هیچ بابایی حتی عمو یا دا پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

خدایا چرا آخه حسین ما رو بی محل میکنه،آگه نمی اومد سمت ما شاید راحت تر بو...الان کارش با گوشی تموم شدش، شبکه نمایش هم فیلم نداشت گرفت خوابید،شاید به خاطر اینکه دیشب بهش گفتم بهار رو با بیرون انداختن ا پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

حسین بعد از اینکه پیام داد و اینجوری گفت اونقدر ناراحت شدم که توی خونه نمیتوتنستم نفس بکشم،اونقدر ازین حرفاش ناراحت و سرخورده و حس بدی داشتم،بهش زنگ زدم جواب نداد بهش گفتم میام محل کارت بازم جواب نداد پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 17:06

خدایا چی می شد اگه محمد نمی مرد...و این همه اتفاقات نمیوفتاد اون موقع بهار بابا داشت شاید نه خیلی به خوبی حسین ولی من فردا پس فردا نیاز نبود بهش جواب پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت: 19:42

اون روزی که داداش ميخواست بره خونه خودشون رو خدایا دیدی...محمد رفت ولی دلش شکست و رفت....خدایا چرا هر کی به ما می رسه فکر میکنه فقط خودش خانواده داره پارک.......ادامه مطلب
ما را در سایت پارک.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharnaz بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت: 19:42